گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ترک نویسه گردانی: TRK ترک . [ ت َ رَ ] ۞ (ع مص )در نکاح آوردن زن تریکه را. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی ترک کلا ترک کلا. [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر که در بخش مرکزی شهرستان آمل و 4 هزارگزی خاور آمل قرار دارد. دشتی است معتدل و مرطوب... ترک محله ترک محله . [ ت ُ م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گیلخواران است که در بخش مرکزی شهرستان ساری و 8 هزارگزی شمال خاوری جویبار، برکنار رو... ترک مزاج ترک مزاج . [ ت ُ م ِ ] (ص مرکب ) شرور و محیل و فریب دهنده . (ناظم الاطباء). چشم ترک چشم ترک . [ چ َ / چ ِم ِ ت ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از چشم تنگ که مقابل چشم فراخ است و مردم نژاد زرد و بعضی مردم دیگر بداشتن چ... حسن ترک حسن ترک . [ ح َ س َ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) شاعر، شاه عباس او را سگ لوند لقب داد. (ذریعه ج 9 ص 241 از آتشکده ٔ آذر). رباط ترک رباط ترک . [ رُ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش میمه ٔ شهرستان کاشان دارای 400 تن جمعیت . محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات و سیب زمینی است . عده ... علی ترک علی ترک . [ ع َ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) (شیخ ...) در تاریخ حبیب السیر آمده است که شیخ محمود زنگی عجمی کرمانی نخستین بار به همراهی شیخ علی ترک ... سپاه ترک سپاه ترک . [ س ِ هَِ ت ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از روشنی آفتاب . (مجموعه ٔ مترادفات ص 178). طراقی ترک طراقی ترک . [ طَ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نوده چناران بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 23هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و 2هزارگزی جنوب ر... حسین ترک حسین ترک . [ ح ُ س َ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن حیدر حسینی کوه کمری . متولد در ارونق از نواحی تبریز و متوفی در نجف 23 رجب 1299 هَ . ق . 1... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۰ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود