گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ترک نویسه گردانی: TRK ترک . [ ت َ رَ ] ۞ (ع مص )در نکاح آوردن زن تریکه را. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه واژه معنی ترک کننده واژه ترک عربی است و جایگزین پارسی این دو واژه اینهاست: موکساک، موکسار (موکس از سنسکریت: موکسَ= ترک + پسوند یاتاکی (= فاعلی) «اک، ار») یوتْراک، یوتْر... ترک تحصیل این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اوتسارژان ūtsâržân (سنسکریت: ūtsarjana) ****فانکو آدینات 09163657861 ترک اعتیاد این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. ترک اتروسک در مطالعه تاریخ از منابع مختلف، انسان گاه به مطالب جالبی بر می خورد که هم باعث تعجب است، هم گاه باعث شادی و لذت. تاریخ نویسان غربی در تمام کتاب های خو... اسحاق ترک اسحاق ترک . [ اِ ق ِ ت ُ ] (اِخ ) رجوع به مسلمیّه شود. تاریخ ترک تاریخ ترک . [ خ ِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه ٔ تاریخ آرد: و از آن جمله تاریخ ترک است و سالهای ... بجناک ترک بجناک ترک . [ ب ِ ؟ ت ُ ] (اِخ ) ناحیتی است ، مشرق او حدود غوز است و جنوبش حدود برطاس و براذاس و مغربش حدود مجفری و روس و شمالش روثاست و ا... ترک گرفتن ترک گرفتن . [ ت َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ). رها ساختن . دست بداشتن . هشتن . دست بشستن از چیزی : خوشا آن کس که پیش از مرگ میرددل و جان هرچه ... ترک سلویه ترک سلویه . [ ت ُ س َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میمند در بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد و 49 هزارگزی شمال خاوری فیروزآباد و نزدیک راه عمومی ... ترک ویران ترک ویران . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ است که در شهرستان مراغه و پانزده هزار و پانصدگزی جنوب خاوری شاهین دژ و 3 هزار... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۰ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود