گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جعفر نویسه گردانی: JʽFR جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) کیمیاگری که زرجعفری بدو منسوب است . (از برهان قاطع) : تو در فضل بس بهتر از جعفری که دادی به هر کس زر جعفری . (شرفنامه ٔ منیری ).رجوع به جعفری (زر) شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی جعفر برمکی جعفر برمکی . [ ج َ ف َ رِ ب َ م َ ] (اِخ )رجوع به جعفربن یحیی ... و آل برمک و برامکه شود. جعفر عباسی جعفر عباسی . [ ج َ ف َرِ ع َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به جعفربن احمد ... شود. جعفر عباسی جعفر عباسی . [ ج َ ف َرِ ع َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به جعفربن محمد ... شود. جعفر عسکری جعفر عسکری . [ ج َ ف َ رِ ع َ ک َ ] (اِخ ) جعفر (پاشا)ابن مصطفی عبدالرحمن عسکری (1302 - 1355 هَ . ق .) یکی فرماندهان نظامی عراق بوده است . جعفر بیگلو طایفه ای از طوایف قشقایی که به اطراف قزوین تبعید شدند. جعفر موسوی جعفر موسوی . [ ج َ ف َ رِ س َ ] (اِخ ) رجوع به جعفربن حسین ... شود. جعفر شهباز جعفر شهباز. [ ج َ ف َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل در 21هزارگزی شمال باختری سکوهه و 12هزارگزی راه شوسه ٔ زاهدان به زاب... جعفر مصحفی جعفر مصحفی . [ ج َ ف َ رِ م ُ ح َ ] (اِخ ) رجوع به جعفربن عثمان ... شود. جعفر کتانی جعفر کتانی . [ ج َ ف َ رِ ک َت ْ تا ] (اِخ ) رجوع به جعفربن ادریس ... شود. جعفر کثیری جعفر کثیری . [ ج َف َ رِ ک َ ] (اِخ ) رجوع به جعفربن عبداﷲ .... شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ صفحه ۱۶ از ۲۰ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود