جعفر
نویسه گردانی:
JʽFR
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابوالقاسم ... پسر ناصر کبیر فرمانروای طبرستان ... رجوع به جعفربن حسن ناصر کبیر ونیز رجوع به ابوالقاسم جعفر در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
۱۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن مبشربن احمد ثقفی (متوفی 234 هَ . ق .) متکلم معتزلی بود و آرائی خاص خود داشت و هم کتابی به نام تصانیف داشته ...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوالقاسم و معروف به حکیم رازی . در نامه ٔ دانشوران آمده است : از فضلای طبقه ٔ عرفا و اهل حال اس...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن محمد امین واعظ (1268 - 1320 هَ . ق .) فاضلی از مردم بغداد بودکه از آثار او «المجالس فی الوعظ» و «تعالیق » ویرا بر ...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن محمد باعلوی بیتی سقافی (1110 - 1182 هَ . ق .) شاعر و دانشمند پرمایه یی در ادبیات و اخبار بود و از اهل مدینه بشمارم...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی سعیدبن شرف ... رجوع به ابن شرف در همین لغت نامه شود.
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن حذارکاتب مکنی به ابوالقاسم . یاقوت نوشته است : صولی در کتاب اخبار شعراء مصر میگوید در روزگار وی ...
جعفر. [ ج َف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل حسینی طالبی هاشمی (متوفی حدود 240 هَ . ق .) مشهور به جعفر مصدق دومین از امامان پنهان (ائمه ٔ مس...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن الاشعث . یکی از بلغای زبان عرب بوده است . (ابن الندیم ).
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جابربن سنان حرانی بتانی یکی از مهره ٔ ارصاد و از پیشروان علم فلسفه و حساب و احکام نجوم است و زیج مه...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفر حسنی مکنی به ابوعبداﷲ (224 - 308 هَ . ق .) فاضل امامی در سامره متولد گردید و مورد احترام پیروان خود ...