حاجی حاجی
نویسه گردانی:
ḤAJY ḤAJY
حاجی حاجی . (اِ مرکب ) پرستو. رجوع به پرستو شود.
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
حاجی مصطفی پاشا. [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) وی قائد سپاهی بود که در عصر سلطان احمدخان پادشاه عثمانی به ایران آمد و در آنجا بعضی پیشرفت ها کرد و د...
حاجی نوروز خاتون .[ ن َ ] (اِخ ) زوجه ٔ عادل آقا بوده است و عادل آقا ابتدا شحنه ٔ بغداد بود و بتدریج در دستگاه ایلکانیان ترقی یافته از امرای ...
حاجی یعقوب شاه . [ ی َ ] (اِخ ) سولامیشی از امراء و بزرگان زمان چوپانیان است آنگاه که شیخ حسن ایلکانی جهان تیمور را از حکومت خلع و سلیمان خا...
حاجی سیف الدین خان . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 52 شود.
حاجی علی قلی خان . [ ع َ ق ُ ] (اِخ ) بختیاری . رجوع به سردار اسعد شود.
گردنه ٔ حاجی امیر. [ گ َ دَ ن َ ی ِ اَ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه اردبیل و آستارا میان اریانیه و حیران ، واقع در 242000گزی تبریز.
مزرعه ٔ حاجی حسین . [ م َ رَ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) مزرعه ای است از بخش حومه ٔشهرستان نائین در 50هزارگزی شمال شرقی نائین و 2هزارگزی راه ا...
قره چای حاجی علی . [ ق َ رَ ی ِ حا ع َ ] (اِخ )دهی جزء دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 25 هزارگزی باختر سراسکند و 20 هزارگزی ...
بدوئی حاجی کاکائی . [ ] (اِخ )تیره ای از ایل بلوچ . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 93).
حاجی ابراهیم پاشا. [ اِ ] (اِخ ) یکی از وزرای سلطان محمدخان ثالث او در اول منصب قضاوت داشت و سپس بمنصب میرمیرانی حلب رسید و در تاریخ 1...