حصان
نویسه گردانی:
ḤṢAN
حصان . [ ح َ ] (اِخ ) نام موضعی در رمل میان دو جبل طی . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن قیس بن عبداﷲ جعدی عامری . شاعر صحابی کهن سال بود. در جاهلیت شهرت بسزا یافت . گویند سی سال آغاز عمرش شعر نمیگ...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن قیس التمیمی .مکنی به ابواسود. صحابی است . (قاموس الاعلام ترکی ).
حسان . [ ح َس ْ سا] (اِخ ) ابن کریب رعینی حمیری مکنی به ابوکریب مصری از عمر و علی روایت دارد و فتح مصر دریافت و ابن حبان او را ثقة دانسته...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن مالک بن بجدل کلبی حاکم فلسطین به زمان معاویه بوده است و در هنگام خروج ابن الزبیر بر بنی امیه به نفع بنی...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن مالک بن عبداﷲبن جابر، وی وزیر عبدالرحمان داخل مؤسس دولت اموی اندلس بود. جد وی عبداﷲ اهل مشرق و مملوک مر...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن مالک بن ابی عبده لغوبی اندلسی . کنیه ٔ او ابوعبدة وزیر است . از ائمه ٔ لغت و ادب و از خاندان بزرگ و وزارت بود...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن مجدوح هذلی . مردی از بنی هذل که به روز حرب جمل لواء قبیله ٔ ربیعة و کندة داشت و بدان جنگ کشته شد. (سمعانی ...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن محمد قرشی اموی نیشابوری . وی از نسل بنی امیة و از مشاهیر فقهای شافعیة است ودر خراسان امام فقه و حدیث بود و ...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن معاویةبن ربیعه بن حرام عذری ، از قحطانیان است و جدی جاهلی بوده است . بثینه و جمیل عذری از فرزندان اویند. ...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن مفرج از فرزندان هلبابعجة است . (صبح الاعشی ج 1 ص 332).