حصان
نویسه گردانی:
ḤṢAN
حصان . [ ح َ ] (اِخ ) نام موضعی در رمل میان دو جبل طی . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن منذر، یکی از امراء نعمان بن منذر امیر حیره بوده است ،و در هنگامی که میان نعمان و اعراب در یوم طحفه جنگی ر...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ )ابن نمیربن عجل کلبی مکنی به ابوالندی و ملقب به عرقله ٔ اعور است که در 486 هَ . ق . متولد شد و در 567 هَ . ق . در...
حسان .[ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن نصوح ، فقیه الروم . وفات او به سال 850 هَ . ق . بوده است . او راست : هدیة فی اللغة.
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن نوح مکنی به ابومعاویة. محدث است . و رجوع به ابومعاویه حسان ... شود.
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن نعمان بن عدّی ازدی غسانی ، از فاتحان اسلام و در زمان معاویه والی افریقا بود، و عبدالملک بن مروان نیز وی را...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن هلال بن حارث مزینی . در بصره محدث بود و پدرش از صحابه بوده است . (از تاریخ گزیده ص 220).
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن یسار تغلبی شاعر عرب . مرزبانی از زبیر از ابوسلمة از ضحاک حزامی آرد که : اغزل ابیات عرب شعر حسان تغلبی است ک...
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابوأشرس . محدث است .
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابواسود حسان بن قیس التمیمی یکی از صحابه است . رجوع به حسان بن قیس شود.
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابوعلی . محدث است .