گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حصین نویسه گردانی: ḤṢYN حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن ابی قیس انصاری . صحابی بود. زن پدر خود را پس از مرگ پدر بگرفت ، پس آیه ٔ [ و لاتنکحوا مانکح آبائکم ۞ ] درباره ٔ وی آمد. ( الاصابة ج 2 ص 7). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه واژه معنی حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مساعدبن حسن بن مخزوم بن ابوالقاسم حسینی حائری . او راست : «تحفة الابرار فی مناقب الائمة» که کفعمی و مجلسی از ... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مسعود بغوی . رجوع به حسین بغوی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مسعودبن محمد ملقب به محیی الدین و مکنی به ابومحمد بوده است . حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مصطفی آیدینی . رجوع به حسین قره تپه لی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مصطفی بن عبدالرحمان . رجوع به حسین حصنی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مصطفی بن عوده . رجوع به حسین عوده شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مصعب بن مسلم بجلی کوفی . کتاب حدیث دارد. (ذریعه ج 6 ص 325). و رجوع به تاریخ بیهقی ص 134 و الوزراء و الکتاب ص... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مطر جزائری معاصر شیخ حر عاملی بود واو ترجمه ٔ احوال وی را در امل آلامل و نجوم السماء ص 143 آورده است . تفسیر ق... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مطیر اسدی بن مکمل مولای بنی اسد. احوال او در معجم الادباء ج 4 ص 97 و الموشح ص 230 و زرکلی و البیان و التبین جا... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن معن قسطنطینی امیر دروزی . متوفی به استانبول 1109 هَ. ق . / 1697 م . او راست : «کتاب التمییز». (هدیة العارفین ج 1... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ ۳۳ صفحه ۳۴ از ۱۴۹ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود