اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خراسانی

نویسه گردانی: ḴRʼSANY
خراسانی . [ خ ُ ] (اِخ ) سلیمان بن یسار خراسانی ، مکنی به ابوایوب از بزرگان بود و بشام و مصر می گشت . او از ثقاتی چون ابن عینینه و جز او احادیثی دارد و البته احادیث بسیاری را نقل از این دو اثبات می کند که نمی توان به آنها احتجاج کرد. ابوعبداﷲ بقار به رمله از وی حدیث کرد. (انساب سمعانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
سیفی خراسانی . [ س َ فی ِ خ ُ ] (اِخ ) از جمله ٔ امرای ظریف گوی خراسان است . او راست : تا ز گل سر خط ریحان تو بیرون آوردجانم از تن غم هجران...
ممتاز خراسانی . [ م ُ زِ خ ُ ] (اِخ )میر ممتاز... از شاعران قرن یازدهم است . از اوست :چون دهم تسکین ز پیغامت دل افسرده راکی توان افروخت از...
نازک خراسانی . [ زُ ک ِ خ ُ ] (اِخ ) رجوع به نازکی خراسانی شود.
غذای خراسانی . [ غ ِ / غ َ ی ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خورش خراسانی . از جمله ٔ طعامها و غذاهای مطبوع بود که برای خسرو پرویز تهیه می کرد...
فاضل خراسانی . [ ض ِ ل ِ خ ُ ] (اِخ ) حاجی محمدعلی فاضل پسر عباسعلی ، متولد مشهد، که در سال 1324هَ . ق . درگذشته است . (از دانشوران خراسان ص ...
کاتب خراسانی . [ ت ِ ب ِخ ُ ] (اِخ ) محمدبن عثمان . نوشته اند که معاصر حکیم عنصری بلخی و شاگرد ابوالفرج سگزی بوده و غالباً به خمول میل مین...
کاظم خراسانی . [ ظِ م ِ خ ُ ] (اِخ ) (آخوند ملا...) آخوندملا محمد کاظم خراسانی عالم محقق و فاضل مدقق از اکابرعلمای امامیه که جامع علوم عقلی...
کامل خراسانی . [ م ِ ل ِ خ ُ ] (اِخ ) مؤلف ریاض العارفین آرد: اسم شریفش ملامحمد اسماعیل و اصلش از قریه ٔ ارغد بوده و سالها تحصیل کمالات نمود...
کوکب خراسانی . [ ک َ ک َ ب ِ خ ُ ] (اِخ ) میرزا عبدالعلی بن میرزا محسن . پدرش از مردم خراسان بود، اما وی در یزد متولد شد. در حسن خط خاصه در نس...
کوکب خراسانی . [ ک َ ک َ ب ِ خ ُ ] (اِخ ) میرزا محمدباقر. اصلش از خاوران و از مردم راز و قوشخانه ٔ خبوشان بود. در آغاز جوانی به تهران آمد و به...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۸ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.