گفتگو درباره واژه گزارش تخلف داود نویسه گردانی: DʼWD داود. [ وو ] (اِ) ۞ داود باشا. ظاهراً نام نوعی غذا باشد که از گلوله های گوشت تهیگاه و پیاز و جعفری ترتیب کنند. (دزی ج 1 ص 430). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه واژه معنی داود فناکتی داود فناکتی . [ وو دِ ف َ ک َ ] (اِخ ) یا بناکتی مؤلف تاریخ روضة اولوالالباب فی تواریخ الاکابر و الانساب است که در سال 717 هَ . ق . در ماور... داود دوغلات داود دوغلات . [ وو دِ ] (اِخ ) (امیر...) از اعیان و امراء الوس جغتای و از معاصران امیر تیمور گورگان است و در تاجگذاری وی شرکت داشته است . (ح... داود سلجوقی داود سلجوقی . [ وو دِ س َ ] (اِخ ) رجوع به داودبن محمودبن ملکشاه شود. داود انطاکی داود انطاکی . [وو دِ اَ ] (اِخ ) رجوع به داودبن عمر البصیر شود. داود بناکتی داود بناکتی . [ وو دِ ب َ ک َ ] (اِخ ) ابوسلیمان فخرالدین ... صاحب تاریخ معروفیست بنام روضه ٔ اولوالالباب و مشهور به تاریخ بناکتی که در 717 ه... داود پناکتی داود پناکتی . [ وو دِ پ َ ک َ ] (اِخ ) رجوع به داود بناکتی و سبک شناسی بهار ج 3 ص 171 و 180 شود. داود پیغمبر داود پیغمبر. [ وو دِ پ َ غ َ ب َ ] (اِخ ) ۞ صاحب فصل الخطاب و پادشاه بنی اسرائیل و از انبیاء آن قوم و پدر سلیمان است و پیامبری و سلطنت را ... داود پیغمبر داود پیغمبر. [ وو پ َ غ َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 68هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 19هزارگز... اشنان داود اشنان داود. [ اُ ن ِ وو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ زوفاء یابس . (ابن البیطار). زوفا. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 49). زوفا. زوفی . حشیشه . (از... داود الاسمر داود الاسمر. [ وو دُل ْ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان . ذکر وی در باره ٔضمانی که زوجه ٔ وی عائشه دختر احمدالسکونی به چک کرده است آمده . رجوع ب... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ صفحه ۲۱ از ۲۵ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. حسین مسلمی ۱۳۸۹/۱۰/۱۹ 0 3 با سلام و خسته نباشید آیا در دستور نگارش فارسی نگارش کلمه داود صحیح است یا داوود بهنام ۱۳۹۶/۰۲/۱۰ 0 4 در زبان عربی "داود" اما در فارسی "داوود"! در فارسی باید این نوع کلمات (که با اشباع تلفظ میشود) را با دو واو نوشت. یعنی "داوود" صورت فارسی معین شده و "داود" شکل عربی اون. کلماتی مثل "داوود"، "طاووس"، "چاووش"، "کاووس" و امثال که یکی به گونهی صامت و دیگری به گونهی مصوت بلند اما در مورد نوشتن واژهی "سیاوش" اگر با اشباع تلفظ نشود، درست است اگر بااشباع تلفظ شود، باید نوشت "سیاووش". برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود