درء
نویسه گردانی:
DRʼ
درء. [ دَرْءْ ] (ع مص ) دور کردن و دفع نمودن چیزی را. (از منتهی الارب ). دفع کردن و دور نمودن ، و گویند دور نمودن بشدت . (از اقرب الموارد). || زود دررسیدن توجبه و دور شدن . (از منتهی الارب ). اندفاع و روان شدن سیل . (از اقرب الموارد). || روشن شدن آتش . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || غدودناک گردیدن شتر و آماسیدن پشت وی با غده . (از منتهی الارب ). دُروء. (از اقرب الموارد). و رجوع به دروء شود. || گستردن و فراخ گردانیدن چیزی را. بسط. || راندن چهارپا را بسوی شکار. || نمایان شدن و ناگاه برآمدن شخص بر کسی . || چسباندن و پیوستن دیوار به ساختمان . (از اقرب الموارد). دراءة. و رجوع به دراءة شود.
واژه های همانند
۴۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آیه هایی که از یک موضوع با اختلاف ظاهری سخن گفته اند. مانند:
ــ سورهی سجده آیه 11ـ بگو فرشتهی مرگ که موکل بر شماست، شما را میمیراند.
ــ سورهی...
شادی در شادی
مانند:
هر گلی و سبزة را بر درخت و بر زمین رنگ در رنگ و "طراوت در طراوت" مضمر است (فیض کاشانی ، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شمارهٔ ۸۲)
نگاه کنید به: تعارض در عهد عتیق و جدید در لغتنامه دهخدا
کشور ایران از جمله کشورهایی است که از منابع فراوان انرژی برخوردار است و بعد از سال ۱۹۱۳، همواره به عنوان یکی از صادر کنندههای اصلی نفت محسوب میشدها...
تیارت بازى. (تئاتر بازی). تیارت در آوردن. مسخره بازی. لودگی. ادا/نوا درآوردن، شکلک درآوردن. الم شنگه به پا کردن. معرکه گیری. پدر بزرگ خوش خلق: ببین ای...
قشلاق سرمه در. [ ق ِ س ُ م َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کمازان شهرستان ملایر در 24 هزارگزی جنوب ملایر و 9 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ ملایر به ا...
جای بیرون در. [ ی ِ ن ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خارج خانه و جای بیگانگان و راندگان است که بدرون خانه محرم نیستند : هم عق...