درء
نویسه گردانی:
DRʼ
درء. [ دَرْءْ ] (ع اِ) کجی و کجی نیزه و مانند آن . (منتهی الارب ). خمیدگی و کجی در نیزه و مانند آن ، و گویند: بئر ذات درء؛ یعنی چاهی که انحنا داشته باشد. (از اقرب الموارد). || آنچه ازکوه برافتد. (منتهی الارب ). آنچه از دل کوه افتد. || حد و مرز هر چیزی ، چه بوسیله ٔ آن ابهام دور می شود. || حجم غده ای است در ماده شتر. (از اقرب الموارد). || جاءالسیل دَرْءً و دُرْءً؛ آمد توجبه و سیل از شهری دور و یا از جایی که معلوم نباشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۶۰ مورد، زمان جستجو: ۲.۴۳ ثانیه
دربارهٔ آموزش کودکان در عهد هخامنشیان اطّلاعات کمی وجود دارد. در دو سند ایلامی که از تخت جمشید به دست آمده و مربوط به سال بیست سوم از سلطنت داریوش بزر...
بوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم (حوالی ۸۵۸ – ۹۴۰/۴۱ میلادی) اولین نابغه بزرگ ادبی ایران مدرن [بعد از اسلام]، در حدود سال‌های ۸۷۰-۹۰...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سفرنامه های ایران کتاب حاضر نسخه‌ای خطی از مجموعه نسخ بیوتات کاخ گلستان است که حاوی خاطرات روزانه ناصرالدین شاه از آغاز سال 1306 هجری قمری تا شعبان هم...
پژوهش و نگارش از sayogine@yahoo.com
ایرانیان باستان برای هر روز نامی گذاشتند تا یادآوری آنها، آنان را از بدی ها بازدارد. این نام ها نخست به زبان په...
از محمد حسنین هیکل پرسیدند: «شما مصریان با آن پیشینه ی درخشان فرهنگی، چه شد که عرب زبان شدید؟» گفت: «ما عرب زبان شدیم برای اینکه فردوسی نداشتیم»
نوروز در ایران و چند کشور منطقه که دارای فرهنگ مشترک با ایران هستند جشن گرفته می‌شود، اما در چند سال اخیر برخی دیگر از کشورها آن را در قالب تعطیلات ر...
ورودvorud معنی ۱. به جایی درآمدن؛ داخل شدن. ۲. شروع شدن. ۳. [قدیمی] به آبشخور وارد شدن. مترادف دخول، رسید، مدخل، وصول برابر پارسی اندررفت، راهیابی، در...
و همینطور ، در هنگام ، ("ضمینه" از مصدر "ضمن" می آید) چنین لغتی در فارسی نداریم
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.