اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ذأب

نویسه گردانی: ḎʼB
ذأب . [ ذَءْب ْ ] (ع ص ، اِ) آواز سخت . || غَرْب ٌ ذَاءْب ٌ؛ دلو بسیارجنبان در برشدن و فروشدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
زعب . [ زِ ] (ع اِ) پول اندک . (ناظم الاطباء). پاره ای از مال . (از اقرب الموارد).
زعب . [ زُ ] (ع اِ) ج ِ زعبوب . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به زعبوب شود.
زاب جبلی . [ ب ِ ج َ ب َ ] (اِخ ) رجوع به زاب ، در قاموس الاعلام ترکی و همین لغت نامه شود.
زاب کبیر. [ ب ِ ک َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در آفریقا شامل چند قریه و شهرستان . یاقوت حموی آرد: و کنار هر یک از زابها چندین قریه و شهرستان قر...
زاب اکبر. [ ب ِ اَ ب َ ] (اِخ ) رودی است که ازآذربایجان بیرون آید و در موصل یک فرسخی حدیثه در دجله فروریزد در همین جا است که رود دیگری د...
زاب بالا. [ ب ِ ] (اِخ ) زاب اعلی . (قاموس الاعلام ترکی ) (معجم البلدان ). رجوع به زاب اعلی شود.
زاب بزرگ . [ ب ِ ب ُ زُ] (اِخ ) یکی از رودهای کردستان است که آن را لیکوس ۞ نیز نام داده اند. صاحب تاریخ ایران باستان گوید: لیکوس را با...
زاب اوسط. [ ب ِ اَ س َ ] (اِخ ) و بر این هر دو آب سه طسوج ساخت ، یکی زاب اعلی گویند و دیگر زاب اوسط و سوم زاب اسفل . (فارسنامه ٔ ابن البلخ...
زاب اسفل . [ ب ِ اَ ف َ ] (اِخ ) نام دو رود است در عراق که هر دو را زاب اسفل خوانند. یکی رودی است که از جبال سلق واقع بین شهر زور و آذرب...
زاب اسفل . [ ب ِ اَ ف َ ] (اِخ ) رود دیگریست در عراق بنام زاب اسفل که بین بغداد و واسط جریان دارد. و سابُس کنار این رود نزدیک به واسط قرار...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.