 
        
            روز
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        RWZ
    
							
    
								
        روز. [ رَ ] (ع  مص ) آزمودن . (تاج  المصادر بیهقی ). آزمودن  کسی  را و آزمودن  آنچه  نزد اوست . (از اقرب  الموارد) (از منتهی  الارب )(از ناظم  الاطباء) (آنندراج ).  ||  سنجیدن  سنگی  را برای  دانستن  وزن  آن . (از اقرب  الموارد).  ||  سنجیدن  و آزمودن  دینار را برای  دانستن  اندازه ٔ آن . (از اقرب  الموارد).  ||  برپای  داشتن  مرد ضیاع  خود را و اصلاح  کردن  آن  را. (از منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد) (از ناظم  الاطباء). برپای  داشتن و بر حرفت  خود بودن  و اصلاح  کردن . (آنندراج ).  ||  خواستن  و طلب  کردن  چیزی  را. (از منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد) (از ناظم  الاطباء) (از آنندراج ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        روز بهرانان . [   ] (اِخ ) دهی  است  از طسوج  رودبار قم . (از ترجمه ٔ تاریخ  قم  ص  116).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تاریکی  روز. [ کی ِ ] (ترکیب  اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً بمعنی  سختی  ایام  آمده  :  تاریکی  روز از فغان  است ، الجزع  عند البلاء تمام  المحنة. الجزع  ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پراگنده روز. [ پ َ گ َ دَ / دِ ] (ص  مرکب ) رجوع  به  پراکنده  روز شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        روز رستاخیز. [ زِ رَ ] (ترکیب  اضافی ، اِ مرکب ) روزقیامت . روز حساب . روز شمار. رجوع  به  رستاخیز شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        روز عذرآوری . [ زِ ع ُ وَ ] (ترکیب  اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . (از فرهنگ  اسکندرنامه  از آنندراج ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سلیمان  روز. [ س ُ ل َ / ل ِ ن ِ ] (ترکیب  اضافی ، اِ مرکب ) کنایه  از آفتاب . (فرهنگ  رشیدی ) (مجموعه ٔ مترادفات  ص  13).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        روز استقلال ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: Independence Day)، که با نام چهارم جولای (به انگلیسی: Fourth of July) نیز شناخته میشود، یک جشن فدرال در ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شب  اندر روز. [ ش َ اَ دَ ] (اِ مرکب ) روز و شب . بیست  و چهار ساعت  شبانه روز. شب  و روز در یکدیگر فرورفته .  ||  کنایه  از روشنایی  و تاریکی  باشد. ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        مشهد گنج روز. [ م َ هََ دِ گ َ ] (اِخ ) دهی  از دهات بارفروش  است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران  و استرابادرابینو ص 159). در جغرافیای  سیاسی  کیهان  ص...