گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زی نویسه گردانی: ZY زی . (از ع ، اِ) اندازه و حد باشد همچنانکه گویند «از زی خود بیرون رفته است »؛ یعنی از حد و اندازه ٔ خود بیرون رفته است . (برهان ) (از ناظم الاطباء) (از غیاث ) ۞ . رجوع به ماده ٔ بعد شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی ذی الاراکة ذی الاراکة. [ ذِل ْ اَ ک َ] (اِخ ) نام موضعی بیمامة. رجوع به ذوالاراکة شود. حجر ذی رعین حجر ذی رعین . [ ح َ رِ رُ ع َ ] (اِخ ) پدر قبیله ای است . از آن قبیله است عباس تابعی ابن خلید و عقیل بن باقل و قیس بن ابی یزید و هشام بن حم... سیف ذی یزن سیف ذی یزن . [ س َ ف ِ ی َ زَ ] (اِخ ) رجوع به سیف بن ذی یزن شود. هجرة ذی غبب هجرة ذی غبب . ۞ [ هَِ رَ ت ُ غ َ ب َ ] (اِخ ) از نواحی ذمار یمن . (معجم البلدان ). غمر ذی کندة غمر ذی کندة. [ غ َ رِ ک ِ دَ ] (اِخ ) نام جایی است که از مکه دو روز فاصله دارد و پشت وجرة واقع است . (از تاج العروس ) (معجم البلدان ) ۞ . عمرب... بئر ذی اروان بئر ذی اروان . [ ب ِءْ رِ اَرْ / اَ رَ ] (اِخ ) یا ذواروان . رجوع به بئر ذروان شود. ذی اثر پروژه فردی ( حقیقی یا حقوقی ) که بر روی پروژه تاثیر ( مثبت یا منفی ) می گذارد. غزوه ٔ ذی امر غزوه ٔ ذی امر. [ غ َزْ وَ ی ِ اَم َرر ] (اِخ ) یا غزوه ٔ غطفان . رجوع به غطفان شود. غزوه ٔ ذی قرد غزوه ٔ ذی قرد. [ غ َزْ وَ ی ِ ق َ رَ ] (اِخ ) یا غزوه ٔ غابة. این غزوه در ربیعالاول سال ششم هجرت واقع شد. عیینةبن حصن فزاری با گروهی از سوارا... ذی قارالاول ذی قارالاول . [ رِل ْ اَوْ وَ ] (اِخ ) (یوم ُ ...) قال ابوعبیدة: فخرج عتیبة فی نحو خمسة عشر فارسا من بنی یربوع فکمن فی حمی ذی قار، حتی مرت ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۰ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود