گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زیاد نویسه گردانی: ZYAD زیاد. (اِخ ) نام مردی کافر که رسول اکرم (ص ) را به فحشاء متهم کرد و او را زیاد منکر خواندند. (از آنندراج ) (از غیاث ) (از شرفنامه ٔ منیری ) : زین خامه ٔ دوشاخی اندر سه تا انامل من فارد زمانم ایشان زیاد منکر.خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی کلثوم بن زیاد کلثوم بن زیاد. [ ک ُ م ِ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به ابوعمرو... شود. یکه زیاد گفتن یکه زیاد گفتن . [ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) متلک گفتن . حرفهایی که موجب خشمگین شدن کسی است ... ابراهیم بن زیاد ابراهیم بن زیاد. [ اِ م ِ ن ِ ](اِخ ) او راست : کتاب فی الادب للمهدی . (ابن الندیم ). ذیاد ذیاد. (ع مص ) ذود. طرد. دفغ. تذوید. راندن . (تاج المصادربیهقی ). دور کردن . ذیاد ذیاد. (اِخ ) آبی است به دمخ بنوعمروبن کلاب را و آن از بهترین آبهای این کوه است . ذیاد ذیاد. (اِخ ) ابن عزیز یا ابن زیدبن الحویرث بن مالک بن واقد. شاعری از عرب و ابوالطیب لغوی در طبقات الشعراء ذکر او آورده است . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود