اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سفلی

نویسه گردانی: SFLY
سفلی . [ س ُ ] (اِ) دیگ آهنی را گویند که سرش گشاده بود. (برهان ). دیگ آهنی را گویند که سرش گشاده بود و اهل هندکراهی خوانند. (آنندراج ) (شرفنامه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
یاطری سفلی . [س ُ لا ] (اِخ ) دهی است از بخش گرمسار شهرستان دماوند، با 400 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
زبان آلمانی سفلا یا آلمانی پایین یا ساکسونی (آلمانی سفلی: Plattdütsch, Plattdüütsch, Plattdütsk, Plattduitsk; ; آلمانی: Plattdeutsch, Niederdeutsch; ه...
کردخورد سفلی . [ ک ُ خوَرْ / خُرْ دِ س ُ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه . کوهستانی و سردسیر است . 571 تن سکنه...
میانرود سفلی . [ دِ س ُ لا ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ آمل در مازندران . عده ٔ آبادیها 27. مساحت آن 3 فرسنگ . مرکزش سولده . حد شمالی ، اهلمرستاق ....
مادکان سفلی . [ دَ ن ِ س ُ لا ] (اِخ ) از رستاق ساوه و جزستان است . (تاریخ قم ص 116).
غازانی سفلی . [ س ُ لا ] (اِخ ) (نهر...) نهری از شعب فرات بنام نهر غازانی سفلی . مؤلف تاریخ غازانی گوید : و در حدود مشهد سیدی ابوالوفا رحم...
شارانت سفلی .[ ت ِ س ُ لا ] (اِخ ) ۞ نام یکی از ایالات غربی فرانسه که مرکز آن شهر لاروشل است . دارای 4 آروندیسمان ، 40 کانتن و 482 کمون ...
اسدآباد سفلی . [ اَ س َ با دِ س ُ لا ] (اِخ ) قریه ای است جنوبی ابرقوه بمسافت دو فرسنگ . (فارسنامه ٔ ناصری ).
تاج آباد سفلی . [ دِ س ُ لا ] (اِخ ) نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان گندچین و تاج آباد علیا در 415 هزارگزی تهران .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۶ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.