اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضن

نویسه گردانی: ḌN
ضن . [ ض ِن ن ] (ع مص ) ضَنانة. زفت گردیدن و زفتی کردن . (منتهی الارب ). بخیلی کردن . (زوزنی ) (دهار) (تاج المصادر) (منتخب اللغات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
نوعی انبر دست که در تعمیر بال و بدنه ی هواپیما برای پیوستن موقتی دو صفحه ی فلزی جهت سوراخکاری و یا پرچکاری از آن استفاده می شود (کلیکو پلایرز)
روز زن و روز مادر در ایران باستان روز پنجم اسفند به نام سْپَندَرمَت= spandarmat (اوستایی: سْپِنتَ آرمَئیتی=spenta ãrmaiti= زمین بارور ـ دایرـ حاصلخیز...
زن روز مجله‌ای از گروه نشریات روزنامهٔ کیهان است که دربارهٔ مدل‌های لباس زنانه، اخبار زنان، پزشکی، زیبایی، سرگرمی، کودکان، هنرپیشه‌ها، تاریخچهٔ لباس ک...
کسی ک مالی را از دست دیگری بگیرد, برباید (بدزدد) و این عمل ب سرعت انجاک گیرد.
ونگ‌زن. ("و" با آوای زبر)، (زبان مازنی)، آل. موجود نامریی است که فرد را در تاریک، در جنگل، در بیابان و یا هر کجا که تنها هست صدا میزند (البته این توه...
زن مار. (ا مرکب)، (زبان مازنی)، مادر زن.
نیش زن . [ زَ ] (نف مرکب ) آنکه نیش می زند. (ناظم الاطباء). گزنده : قطربوس ؛ کژدم سخت نیش زن . (منتهی الارب ). || آزاردهنده . درشت و ناهموار :...
نفس زن . [ ن َ ف َ زَ ] (نف مرکب ) کنایه از صاحب دم و جاندار. (آنندراج از فرهنگ زلیخای جامی ). که نفس می زند. که تنفس می کند. که حیات دارد...
نقب زن . [ ن َ زَ ] (نف مرکب ) دزد خانه . (ناظم الاطباء). که با نقب زدن به جائی داخل شود : دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمرآری بهرزه ق...
یلی زن . [ ی َ لی / ی َل ْ لی زَ ] (نف مرکب ) خواننده و سازنده . (ناظم الاطباء). خواننده و سازنده را گویند. (آنندراج ) (برهان ). یللی زن : گشته...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۲۶ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.