عدی
نویسه گردانی:
ʽDY
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) جدی است جاهلی . فرزندان او بطنی از فزارةاند. از جمله بنو بدر است که مسکن آنها به نواحی قلپوبیة به دیار مصر بود. (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن اخزم بن ربیعةبن جرول بن ثعل بن عمروبن الغوث بن طیی ٔ. بطنی از طی است از جمله حاتم بن عبداﷲبن الحشرج بن ام...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن ارطاة الفزاری امیر و از مردم دمشق است . وی از عقلاء شجعان عرب بود. عمربن عبدالعزیز به سال 99 هَ . ق . وی را ...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن اسامةبن مالک بن حبیب بن عمروبن غنم بن تغلب . بطنی از تغلب است که جمعی بسیار بدو نسبت داده شده اند از جمله ...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن اقلت بن سلسلة بن عمروبن سلسلةبن غنم بن ثوب بن معنی بن عتودبن عنین بن سلامان . بطنی از طی است که از جمله ٔ...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن ثابت الانصاری . از علماء امامیه و از صلحاء شیعه ٔ عصر خود بود به سال 116 هَ . ق . به کوفه درگذشت مولد او نیز به...
عدی . [ ع َدی ی ] (اِخ ) ابن جناب بن هبل از کنانة عذرة. از قحطان جدی است جاهلی . و از عقبه ٔ اوست لیلی ام عبدالعزیزبن مروان . (از اعلام زر...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن جندب بن العنبربن عمروبن تمیم ، بطنی بزرگ از تمیم است . از آنهاست غاضرةبن سمرةبن عمرو. (از لباب الانساب ج 2 ...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن حاتم بن عبداﷲبن سعدبن الحشرج الطائی . صحابی و از اجواد عقلاء بود، وی در عصر جاهلی رئیس قوم خود بود. و در جنگ ...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ )ابن حارث بن مرة. از کهلان از قحطانیه جد جاهلی است فرزندان او عفیر و لخم و جذام اند. (از اعلام زرکلی ).
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن حنیفةغنم از قحطانیه جد جاهلی است از فرزندان اوست سلیمةالمتنبی . (از اعلام زرکلی ) (لباب الانساب ج 2 ص 128).