عدی
نویسه گردانی:
ʽDY
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) جدی است جاهلی . فرزندان او بطنی از فزارةاند. از جمله بنو بدر است که مسکن آنها به نواحی قلپوبیة به دیار مصر بود. (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن ربیعةبن الحارث مکنی به ابولیلی و مشهور به المهلهل از بنی تغلب است ، شاعر، از شجعان عرب در جاهلیت بود. از مرد...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن ربیعةبن معاویة الاکرمین بن الحرث بن معاویةبن مرتعبن معاویةبن کندة بطنی از کنده است . (از لباب الانساب ج 2 ص ...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن زیدبن حمادبن زید. از تمیم شاعر و از دهاة جاهلی است وی قروی و از مردم حیره بود مردی فصیح بود عربی و فارسی ...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن زیدبن مالک بن عدن بن الرقاع از عاملة. شاعری بزرگ و از مردم دمشق است . وی معاصر جریر است از مداحان بنی امیه ...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن زید مناةبن ادبن طایخة از عدنان جد جاهلی است از اعقاب ذوالرمة شاعر است . (از اعلام زرکلی ) (لباب الانساب ج 2 ص...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن عدی بن عمیرةبن فروة. از بنی الارقم ازکنده . بزرگ اهل جزیره بود. وی ناسک فقیه بود، سلیمان بن عبدالملک وی را...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن عمروبن ربیعة. از مزیقیا از قحطانیه جد جاهلی است . از نسل اوست بدیل بن ورقاء و جویریة دختر حارث . (از اعلام زرکلی...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن عمروبن مالک . از بنی نجار. از خزرج از قحطان جد جاهلی است از نسل اوست حسان بن ثابت الانصاری . (از اعلام زرکلی...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن عَمیرة، مکنی به ابو زراة صحابی است . ساکن کوفه شد و بعد به حران رفت و سپس به سال 40 هَ . ق . به کوفه درگذ...
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن کعب بن مرة. از لؤی بن غالب از عدنان جد جاهلی است و از اعقاب او است عمروبن الخطاب . (از اعلام زرکلی ) (لباب ...