اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عظ

نویسه گردانی: ʽẒ
عظ. [ ع َظظ ] (ع مص ) سختی رسانیدن حرب کسی را. (از منتهی الارب ): عظّته الحرب ؛ مانند عَض ّ است ، و گویند عض ، در مورد گزیدن و زیان رساندن به دندان است و عظ در غیردندان . (از اقرب الموارد). || بر زمین چسفانیدن کسی را. (از منتهی الارب ): عظّ فلاناًبالارض ؛ او را بر زمین چسباند. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
خرقه از دست - پوشیدن . [ خ ِ ق َ / ق ِ اَ دَ ت ِ دَ ] (مص مرکب ) مرید کسی یا پیری شدن . (از آنندراج ) : مشرب من خرقه از دست صدف پوشیدن است ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خوی از بغل روان شدن . [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ اَ ب َ غ َ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شرمنده شدن . || کنایه از محنت و مشقت کشیدن . (ناظم ...
در آوانگاری زبان اقلید کنایه از این است که از آغاز کار پیداست که پایان خوبی ندارد
خارج از موضوع حرف زدن . [ رِ اَ م َ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در ضمن محاوره مطالبی گفتن که بموضوع بحث ارتباطی ندارد. پرت صحبت کردن . حرفهای...
به حالتی گفته می‌شود که کسی در تلاش برای کسب سود زیاد، ناگهان دچار خسران و ضرر شدیدتری می‌شود
در مناطق غربی کشور حلوای کم ارزشی از نظر بها می پزند که تنها برای پر کردن شکم از شر گرسنگی می خورد و بس. بنابراین اگر آدمی از شدت گرسنگی در حال مرگ...
گردن از مو باریکتر داشتن . [ گ َ دَ اَ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از عذر و کراهت نداشتن در قبول آنچه گویند. مطیع بودن . منقاد بودن : در طینت ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اعتراض کلام قبل از اتمام . [ اِ ت ِ ض ِ ک َ ق َ اَ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )صاحب حدائق السحر آرد: این عمل را ارباب صناعت حشو نیز خوانند و...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.