اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عمران

نویسه گردانی: ʽMRʼN
عمران . [ ع َ ] (ع اِ)دو گوشت پاره بالای لهات آویخته . (منتهی الارب ). دو گوشت پاره که بر ملازه آویخته است . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن ماثان . نام پدر مریم عذراء است که پسرعم زکریای نبی علیه السلام بوده است . همسر عمران «حنة بنت قافوذ» نام داشت ...
عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن ملحان عطاردی ، مکنی به ابورجاء. رجوع به عمران عطاردی شود.
عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن موسی بن مجاشع سختیانی ، مکنی به ابواسحاق . محدث بود. رجوع به عمران سختیانی شود.
عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن موسی بن یحیی بن خالد برمکی . از برامکه و امیر سند. رجوع به عمران برمکی شود.
عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن نمران ، مکنی به ابوسلیمان . محدث است . رجوع به ابوسلیمان (عمران بن ...) شود.
عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن هارون صوفی ، مکنی به ابوموسی . محدث است . رجوع به ابوموسی (عمران بن ...) شود.
عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن یصهربن ۞ فاهث . نام پدر موسی و هارون است و او را «عمران بن فاهث بن لاوی بن یعقوب » نیز گفته اند. (از حبیب السیر ...
آل عمران . [ ل ِ ع ِ ] (اِخ ) نام سوره ٔ سیم از قرآن پس از بَقَرة و پیش از نساء و آن دویست آیت باشد و مدنی است . || موسی و هارون . (مجمل ا...
پور عمران . [ رِ ع ِ ] (اِخ ) موسی علیه السلام . || هارون . (شرفنامه منیری ).
پیر عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز. واقع در 35هزارگزی جنوب باختری سقز و 15هزارگزی جنوب شوسه ٔ سقز به بان...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۹ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
Emran
۱۳۹۴/۱۰/۱۱ Iran
0
0

با سلام
این همه صفحه در مورد عمران نوشتین
ولی هیچ کدوم معنی اسم عمران (emran) رو ننوشته بود.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.