غرة
نویسه گردانی:
ḠR
غرة. [ غ ِ رَ ] (ع مص ) وعده . نوید. (منتهی الارب ): وَغ-َرَ فلاناً غرةً؛ وعده . (اقرب الموارد). || غره ٔ آفتاب بر کسی ؛ سخت افتادن آن بر وی . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
ابوالحسن ثابت بن قرّه حرانی (۲۱۱ یا ۲۲۱-۲۸۸ق)، فیلسوف، ریاضیدان، منجم، طبیب و از مترجمان بزرگ دوره عباسیان در قرن سوم هجری قمری بود. زادگاه او در حران...
قره تپه شیخ . [ ق َ رَ ت َپ ْ پ ِ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 14000 گزی شمال کلاله . موقع جغرافیای...
قره جه داغ . [ ق َ رَج َ ] (اِخ ) یکی از ولایات آذربایجان است . آذربایجان معمولاً به چند ناحیه ٔ مجزی تقسیم میشود که برحسب نظریات والی وقت...
قره چی معدن . [ ق َ رَ م َ دَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهرواقع در 43 هزارگزی شمال باختری ورزقان و 38500 گزی ا...
قره حاجی لو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد واقع در 12500 گزی باختری آقکند و 8500 گزی شوسه ٔ زنجان . ...
قره خوجه لو. [ق َ رَ خ ُ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان ارسکنار پلدشت شهرستان ماکو واقع در 11 هزارگزی شمال باختری پلدشت و 8500 گزی خاور راه ارا...
قره شاهوردی . [ ق َ رَ شاه ْ وِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان که در 30 هزارگزی باختر قوچان و سر راه مالرو ع...
قره قویونلو. [ ق َ رَ ق ُ یُن ْ ] (اِخ ) قراقوینلو. رجوع به قراقوینلو شود.
قره قویونلو. [ ق َرَ ق ُ یُن ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 71 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و در مسیر شوسه ٔ...
قره قویونلو. [ ق َ رَ ق ُ یُن ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 27 هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 5 هزارگزی خ...