اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قلة

نویسه گردانی: QL
قلة. [ ق ِل ْ ل َ ] (ع اِمص ) کمی . ضد کثرت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و گاهی از آن نفی و عدم اراده کنند چنانکه از: اقل رجل یقول کذا. (اقرب الموارد).
-جمعِ قِلَّة؛ (اصطلاح صرفی ) جمعِ قِلَّة در عربی چهار وزن دارد: اَفْعال ، اَفْعُل ، اَفْعِلَة، فِعْلَة. رجوع به «شرح نظام » شود. || فسره یا لرزه ازخشم یا طمع. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
|| قلة الکتف الیمنی ۞ و قلة الکتف الیسری ۞ ؛ عبارت است از آن موضع که شانه بچنبر گردن پیوسته است . وبعضی اصحاب تشریح گفته اند که آن استخوان دیگر است غیر از کتف و چنبر گردن و این استخوان غیر انسان را نیست . (بحر الجواهر). استخوان سر کتف که بعض از اصحاب تشریح قلة الکتف گویند، دوپاره است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). این موضع از کتف را که با چنبر کردن پوسته است به تازی قلة الکتف گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قلة. [ ق َل ْ ل َ ] (ع مص ) برخاستن از بیماری یا از درویشی . (منتهی الارب ). النهضة من علة او فقر. (اقرب الموارد).
قلة. [ ق ِل ْ ل َ ] (ع مص ) اندک شدن . (ترجمان علامه ، ترتیب عادل ). کم گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قل قلة؛ کم گردید. (منتهی الار...
قلة. [ ق ُ ل َ ] (ع اِ) الک دولک . دودله . و آن چوبی است که اطفال بدان بازی کنند. (زمخشری ). غوک چوب یعنی دو چوب است که کودکان بدان با...
قلة. [ ق ُل ْ ل َ ] (ع اِ) گروه مردم . || خم بزرگ یا سبوی بزرگ یا عام است یا سبوی سفالینه . || کوزه ٔ خرد. و این از اضداد است . ج ، قُلَ...
قله . [ ق َ ل َه ْ ] (ع مص ) چرکین اندام و زرد شدن آن و داغ داغ شدن پوست از بسیاری ادرفن ۞ . || سیاه شدن اندام یا برکنده شدن پوست ا...
قله . [ ق ُ ل َ ] (اِ) نوعی از انگور. || اسبی که رنگش به زردی مایل باشد. (برهان ).
قله . [ ق ُل ْ ل َ ] (اِ) نوعی از رنگهای اسب . (آنندراج ) (بهار عجم ) : کمیت قله نژاد آنکه داغ جم داردسبک درآر بمیدان و گرم گردانش . خواجه س...
قلح . [ ق َ ل َ ] (ع مص ) زرد شدن دندان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قلحت الاسنان قلحاً، و قلح الرجل ؛ کان بأسنانه قلح . این فعل لازم ...
قلح . [ ق َ ] (ع ص ) خر سالخورده . (منتهی الارب ). حمار مُسن . (اقرب الموارد).
قلح . [ ق ِ ](ع ص ) جامه ٔ چرکین . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.