کد
نویسه گردانی:
KD
کد. [ ک َ ] (اِ) کده . کت . قد. قند. کند. (یادداشت مؤلف ). کذ. کث . خانه . بیت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کت و کلمات فوق شود. || (پیشوند) بر سر اسماء درآید و معنی خانه و محل و ده دهد، چون کدخدا (خداوند خانه ، ده و غیره ) و کدبانو (خانم خانه ). || (پسوند) به آخر اسماء پیوندد و معنی محل وجای و مقام دهد چون بتکده . (از فرهنگ فارسی معین ). مزید مؤخر در پاره یی از اسامی چون روذفغکد. فرنکد. فوزکد. براکد. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به کت شود.
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
کد. [ ک َدد ] (ع اِ) شانه ٔ سر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مشط الرأس . (تاج العروس ). || جواز که در وی چیزی کوبند مثل هاون و مانند آ...
کد. [ ک َدد ] (ع مص ) رنجانیدن کسی را. (منتهی الارب ). رنجانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || خواستن از کسی کد کاری را. (منتهی الارب ). خواهش ...
کد. [ ک َ ] (اِ) ۞ خانه باشد و به عربی بیت خوانند. (برهان ). خانه و آن را کت نیز گویند چه در پارسی تا با دال مبدل می شود. (آنندراج ) (انج...
کد. [ ک َ ] (اِ) به لغت ژند و پاژند کَس باشد و عربان شخص گویند. (برهان ) ۞ .
دست رنج
با تلفظ Code انگلیسی:
گذر واژه،رمز،واژه عبور
درقدیم به معنی خانه. باجه و کیوسک. امروزه در کلماتی مثل کدبانو و کدخدا هنوز هم کاربرد دارد.
نیز به معنای نوعی پلاژ است که اهالی دزفول ؛ در دیواره ...
کد یمین. نک. عرق جبین و کد یمین در همین لغتنامه.
کد و کاش . [ ک َ دُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) چک و چانه . مِکاس . مُماکَسَه . (یادداشت مؤلف ).
رمزینهٔ پاسخ سریع (QR_code) (به انگلیسی: Quick Response Code) یا کیوآر کد (به انگلیسی: QR code) یک رمزینه ماتریسی (یا بارکد دوبُعدی) است که میتوان آن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.