لم ء
نویسه گردانی:
LM ʼ
لم ء. [ ل َم ْءْ ] (ع مص ) دست بر کسی زدن آشکارا و نهان . || تمامی چیزی را گرفتن . || نگریستن . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
لم آباد.[ ] (اِخ ) دهی جزء بخش شهریار شهرستان تهران ، واقعدر هفت هزار گزی باختر علیشاه عوض و دوهزارگزی جنوب راه ماشین رو فرعی علیشاه عوض به...
لم یزلی . [ ل َ ی َ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به لم یزل . جاودانی . همیشگی . سرمدی : بقا و عمر ورا در صحیفه ٔ ازلی به خط لم یزلی «دام عالیا» دیدن .س...
لم یزرع . [ ل َ ی ُ رَ ] ۞ (ع ص مرکب ) بایر. ویران . مقابل مزروع و دایر: زمین لم یزرع ؛ بایر. اراضی لم یزرع ؛ ویران که کشت نشود.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: آناپا ãnâpâ (سنسکریت: ánapa)**** فانکو آدینات 09163657861
خانواده ام ، روند ماه ، مسیر معامله
لا و لم . [ وَ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از لا + لم نفی ) به معنی . نه : وز تو جواب بنده به لا و نعم شودزان پس که داد چرخ جوابش به ل...
لم دادن . [ ل َ دَ ] (مص مرکب ) یک بری بر بالش یا مخده ای تکیه کردن برای تمدد اعصاب . لمیدن . به راحت به یک سوی بدن نیمه دراز کشیدن .- ...
کُن لَم یَکُن. عبارتی است عربی به معنی لُغویِ بود آنچه بود. این عبارت در زمینهٌ اقتصادی به معاملاتی نسبت داده می شود که بر اساس ناهماهنگی و یا ناهماهن...
حذف ـ محو شود، لغو ـ ملغی گردد