متاع
نویسه گردانی:
MTAʽ
متاع . [ م ُ ] (ع ص ) (از «ت ی ع ») قی کرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قی شده و استفراغ شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
متاع . [ م َ ] (ع اِ) اخریان و کالا و سود ومنفعت و سامان و هر آنچه حوائج را سودمند باشد. ج ، امتعه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)....
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
دَسَن (اوستایی)
پَنیا (سنسکریت: پَنی)
ویساس (سنسکریت: ویسَس)
هاگاد (سنسکریت: بْهاگادهِیا)
کالا (پارسی دری)
متاع مخفف مکتب تربیتی اجتماعی عملی است که ایده آن متعاقب تجربیات کودتای ۲۸ مرداد شکل گرفت. سخنرانی مهندس مهدی بازرگان در روز عید فطر سال ۱۳۳۵ اولین فک...
مطاع . [ م ُ ] (ع ص ) اطاعت و فرمانبرداری کرده شده یعنی کسی که مردم اطاعت او کرده باشند و مطیع او شوند. (غیاث ) (آنندراج ). کسی و یا چیزی ...
ام مطاع . [ اُم ْ م ِ م ُ ] (اِخ ) اسلمیه . از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 280 شود.