اجازه ویرایش برای همه اعضا

متاع

نویسه گردانی: MTAʽ
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
دَسَن (اوستایی)
پَنیا (سنسکریت: پَنی)
ویساس (سنسکریت: ویسَس)
هاگاد (سنسکریت: بْهاگادهِیا)
کالا (پارسی دری)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
متاع . [ م َ ] (ع اِ) اخریان و کالا و سود ومنفعت و سامان و هر آنچه حوائج را سودمند باشد. ج ، امتعه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)....
متاع . [ م ُ ] (ع ص ) (از «ت ی ع ») قی کرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قی شده و استفراغ شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
متاع مخفف مکتب تربیتی اجتماعی عملی است که ایده آن متعاقب تجربیات کودتای ۲۸ مرداد شکل گرفت. سخنرانی مهندس مهدی بازرگان در روز عید فطر سال ۱۳۳۵ اولین فک...
مطاع . [ م ُ ] (ع ص ) اطاعت و فرمانبرداری کرده شده یعنی کسی که مردم اطاعت او کرده باشند و مطیع او شوند. (غیاث ) (آنندراج ). کسی و یا چیزی ...
ام مطاع . [ اُم ْ م ِ م ُ ] (اِخ ) اسلمیه . از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 280 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.