معلی
نویسه گردانی:
MʽLY
معلی . [ م ُ ع َل ْ لا ] (اِخ ) رجوع به ابویعلی معلی بن منصور شود.
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
معلی . [ م ُ ع َل ْ لا ] (اِخ ) ابن خُنَیْس بزاز کوفی از اصحاب امام جعفر صادق (ع ) است . علمای رجال شیعه را در باب او اختلاف است . چنانکه ب...
معلی . [ م ُ ع َل ْ لا ] (اِخ ) ابن منصور رازی مکنی به ابویعلی از فقهای حنفی است . وی فقه و اصول و کتب ابویوسف یعقوب بن ابراهیم شاگرد ابو...
حبیب معلی . [ ح َ ب ِ م ُ عَل ْ لا ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن معلی شود.
مآلی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِئلاة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به مئلاة شود.
مآلی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مآل . (ناظم الاطباء).مربوط به سرانجام و عاقبت امر. موکول به آینده . (کلیات شمس چ فروزانفر، فرهنگ نوادر ...
مالی . (ص ) به معنی بسیار و فراوان باشد. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) : هرکه سرمایه ٔ ماهی ز تو دارد حاصل آفتابش ...
مالی . (ع ص ) پرکننده . || پرشونده . (غیاث ). پر. مملو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از همت درگاه تو عالی شود آن کس کز مهر و وفای تو دلش ...
مالی . (حامص ) ۞ با کلمه های دیگر بصورت مزید مؤخر ترکیب شود و معنی حاصل مصدری دهد: آب مالی . پایمالی . تریاک مالی . خاک مالی . خایه مالی . خش...
مالی . (ص نسبی ) منسوب به مال و دولت و ثروت . (ناظم الاطباء). منسوب به مال . مربوط به مال : امور مالی . مشکلات مالی .- مالی و ملکی ؛ چیزی ...
مالی . (اِخ ) ۞ امپراتوری مالی که در قرن سیزدهم بوسیله ٔ «ماندنگها» ۞ میان ارتفاعات سنگال و نیجریه تشکیل یافت و تا قرن هفدهم ادامه داشت...