گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نمک نویسه گردانی: NMK نمک . [ ن َ م َ ] (اِ مصغر) از: نم + ک (پسوند تصغیر). رطوبتی اندک . اندک نم و رطوبتی . قطره ای : هم ساده گلی هم شکری هم نمکی بر برگ گل سرخ چکیده نمکی .عسجدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی خوش نمک خوش نمک . [ خوَش ْ / خُش ْ ن َ م َ ] (ص مرکب ) ملیح . نمکین . کنایه از محبوب ومعشوق . (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) : از دیده جرعه دان کنم از... ده نمک ده نمک . [ دِه ْ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارادان بخش گرمسار شهرستان دماوند. واقع در 40هزارگزی گرمسار. آب آن از قنات و رودخانه ٔ تا... ده نمک ده نمک . [ دِه ْ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشک آبادبخش فرمهین شهرستان اراک . واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری فرمهین . دارای 1234 تن ... آب نمک آب نمک . [ ب ِ ن َ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آب آمیخته با نمک که در آن ماهی و پاره ای گوشتها و بعض حبوب و بُقول را از فساد و تباهی ن... نمک گیر نمک گیر. [ ن َ م َ ] (نف مرکب ) کسی که مقدار اندکی از چیزی را بچشد تا اندازه ٔ نمک آن رامعین کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) : نمک گیر خمیر... نمک لاخ نمک لاخ . [ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) نمک زار. نمکستان : این بحیره [ بختگان ] نمک لاخ است و دور آن بیست فرسنگ است . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 153).... نمک لان نمک لان . [ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) نمک زار. نمک لاخ . (فرهنگ فارسی معین ) : در نمک لان چون خر مرده فتادآن خری و مردگی یکسو نهاد.مولوی (مثنوی چ ... نمک لان نمک لان . [ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان افشاریه ٔ ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران ، در 27هزارگزی مغرب کرج واقع است و 170 تن سکنه دار... نمک لان نمک لان . [ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ده پیر از بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد،در 19هزارگزی شمال خرم آباد واقع است و 240 تن سکنه دارد. ... نمک زده نمک زده . [ ن َ م َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نمکین . دارای نمک . (ناظم الاطباء). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۲ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود