نول . (اِ) منقار مرغان .(رشیدی ) (از بحر الجواهر) (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج ) (مؤیداللغات ) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوک . نک . تک . شند. چِنگ
: هر چه جز عشق است شد مأکول عشق
دو جهان یک دانه پیش نول عشق .
مولوی .
حرص بط آمد که نولش در زمین
در تر و در خشک میجوید دفین .
مولوی .
کرمگی گر ز آب بنمودی
نول
۞ کردی دراز و بربودی .
جامی .
|| گرداگرد دهان . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). گرداگرد بیرون دهان . (اوبهی ). نس . (اوبهی ). فرنج . بتفوز. پوز. زفر. لفج . (یادداشت مؤلف )
: من پیرم و فالج شده ام اینک بنگر
تا نولم کژ بینی وکفته شده دندان
۞ .
عسجدی (یادداشت مؤلف ).
|| لوله و نایژه ٔ صراحی و مشربه و گردن صراحی . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). نایژه ٔ مشربه و کوزه . (از غیاث اللغات )
: کوزه که نبود ره نولش فراخ
زو نجهد جز نم باریک شاخ .
امیرخسرو (از فرهنگ خطی ).
|| هر چیز که بر آن تکیه میکنند و بدان پشت میدهند. || ورطه . گرداب . (ناظم الاطباء).