اجازه ویرایش برای همه اعضا

تات

نویسه گردانی: TAT
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
تات . (حرف اضافه + ضمیر) از «تا» و ضمیرمتصل بمعنی «تاترا» ضمایر متصل که به اسم و فعل متصل می شوند گاهی در ضرورت شعری که جمله مقلوب می ...
تات . (پسوند) مزید مؤخر (پساوند) است و جداگانه معنی ندارد. و در فارسی امروز متداول نیست این مزید مؤخر، آخر بعضی از کلمات بصورت «داد» آید:....
تات . (اِخ ) قومی پارسی . (مازندران و استراباد رابینو ص 63 بخش انگلیسی ). فارسی زبانان ، طایفه ای از ایرانیان . اهالی ولایات شمالی که به له...
در گویش مردم جنوب خراسان به معنای انسان گیج و هواس پرت است.
-------------------------------------------------------------------------------- تات ها کیستند؟ واژه تات اصطلاحی است که از جانب ترکان به اشخاص و ا...
کلمه ای است که ترکان به ایرانیان که ساکنین اولیه و اصلی ایران بوده اند دادند. زمستانی بسیار سرد وطاقت فرسای در سرزمین ترکان که در مجاورت شمال ایران بو...
تات کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چالداران بخش سیه چشمه شهرستان ماکو واقع در 9 هزارگزی خاوری سیه چشمه . 2 هزارگزی خاور شوسه ٔ خو...
تات قشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان 48 هزارگزی شمال باختری ماه نشان 27 هزارگزی راه عمومی ، ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تاتْ‌نِشینْهایِ بُلوکِ زَهْرا، دومین تک‌نگاری جلال آل‌احمد، که یک سال بعد از اورازان، یعنی در ۱۳۳۴ ش، تألیف و تدوین شد. همسر خواهر بزرگ آل‌احمد ساکن ا...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
اصغر حسنی
۱۳۸۸/۰۸/۰۸ Iran
0
0

تات واژه ای است که شاهسونان ایل بغدادی به غیرخودی ها اتلاق میکنند.شاهسون های دشت مغان نیز درییلاق تالش به تالشی ها تات میگویند.بنظر میرسد این واژه ریشه در لغات ایلی بویژه ترکهای شاهسون دارد.چون اقوام فارس زبان درایران خودشان به خودشان تات نمیگویند.پیدایش این واژه را هم بایستی درهمین نقطه جستجوکرد.

اصغر حسنی
۱۳۸۸/۰۸/۰۸ Iran
0
0

پیتر دلاواله که در عصر صفوی از ایران دیدن کرده و از سال 1617 م. تا سال 1623م . به مدت شش سال در ایران بسر برده است واژه تات را به معنی گریزان از جنگ و رعیت دانسته و آن را در مقابل قزلباشان در مورد ایرانیان اصیل و قدیمی بکار برده است وی می گوید: ((مردمان عجمی مسلمانان فعلی اولادان ایرانیان باستان هستند که دین خود را پس از تسلط اعراب تغییر داده اند و به این افراد تات هم می گویند که به معنی گریزان از جنگ و رعیت می باشد.))

مهدی مرتضوی
۱۳۸۸/۰۸/۰۹ Iran
0
0

تات در گویش مردم جنوب خراسان به معنای آدم گیج و هواس پرت است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.