بان
نویسه گردانی:
BAN
بان ، در گویش کردی ایلامی ، به معنای " بالا " می باشد ، مانند " بانقلان " که معنای دژ بالا است .
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
بان زیارت . [ زِ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 26 هزارگزی شمال باختری چوار و 24 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ایلام به ...
بان گنجاب . [ گ ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان باوندپوربخش مرکزی شهرستان شاه آباد که در 32 هزارگزی شمال خاور شاه آباد و 8 هزارگزی شمال چهار زب...
بان روشان . (اِخ ) دهی است از بخش صالح آباد شهرستان ایلام که در 13 هزارگزی شمال صالح آباد در کنار شوسه ٔ ایلام به مهران واقع است . ناحیه ایس...
بان آواره . [ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در انتهای اراضی پالان واقع شده و 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغر...
بان بربیتا. [ ب َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند فیل را گویند و آن جانوری است کلان در هندوستان . (برهان قاطع) ۞ (آنندراج ) (ناظم الاطب...
بان شیروان . (اِخ ) ده کوچکی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که نزدیک بیرقوند واقع است و 5 خانوار سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
داردیده بان . [ دی دَ / دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد که در 33هزارگزی جنوب باختری الشتر و 21هزارگزی با...
درزوسایه بان . [ دُ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای ششگانه ٔ بخش مرکزی شهرستان لار. حدود و مشخصات آن بقرار زیر است : از شمال و شمال خاوری ...
حیدردیده بان . [ ح َ دَ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فراتوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . ناحیه ای است کوهستانی سردسیری . دارای 120 تن ...
دیده بان گاه . [ دی دَ / دِ ] (اِ مرکب ) (از: دیده + بان + گاه ) محل دیده بان . دیده : بدان تا برد دیده بان گاه تخت بر او دیدبانان بیدار بخت ....