بان
نویسه گردانی:
BAN
بان ، در گویش کردی ایلامی ، به معنای " بالا " می باشد ، مانند " بانقلان " که معنای دژ بالا است .
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خراس بان . [ خ َ ] (اِ مرکب ) مالک و خداوند خراس . (ناظم الاطباء) : همچنانکه گردون کشان و خراس بانان جایگاه گردش چوب گردون را و میل خراس ر...
خرمن بان . [ خ ِ / خ َ م َ ] (اِ مرکب ) نگاهبان خرمن . (یادداشت بخط مؤلف ).
بان ویل . (اِخ ) ۞ تئودور. شاعر فرانسوی است متولد سال 1823 و درگذشته به سال 1891 م . او پیروی از مکتب ویکتور هوگو و آلفرد دوموسه و تئوفیل ...
بان مله . [ م ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه که در 12 هزارگزی شمال باختری صحنه و 1/5هزارگزی شمال راه...
بان سرو. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 28 هزارگزی شمال باختری چوار و 39 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ایلام به شاه آ...
بان سوله . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 32 هزارگزی شمال باختر گهواره و 7 هزارگزی آئینه وند واقع است . ناحیه ای...
بان شله . [ ش ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ولدبیگی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در 30 هزارگزی خاور نهر آب و 9 هزارگزی روانسر در دشت...
بال بان . (اِخ ) دهی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز که در 63 هزارگزی جنوب خاور اردکان و یک هزارگزی راه فرعی زرقان به بیض...
بان بید. (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 37 هزارگزی شمال باختر گهواره و 3 هزارگزی آئینه وند واقع است . ناحیه ایست کوهست...
بان پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) در زبان سنسکریت ، گوشه نشین و زاهد را گویند. (آنندراج ). منزوی . تارک دنیا. (ناظم الاطباء).