بان
نویسه گردانی:
BAN
بان ، در گویش کردی ایلامی ، به معنای " بالا " می باشد ، مانند " بانقلان " که معنای دژ بالا است .
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بان ویزه . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 12 هزاروپانصد گزی باختر چوار و 12 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ایلام به شاه آ...
بان هلال . [ هَِ ] (اِخ )دهی است از دهستان دوستان بخش بدره ٔ شهرستان ایلام که در 94 هزارگزی خاور ایلام و 2 هزارگزی شمال راه مالرو بان هل...
بان لوفه . [ ] (اِخ ) نام محلی به اصفهان در حدود ویذآباذ (بیدآباد). (از محاسن اصفهان مافروخی ص 89).
بستان بان . [ ب ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ۞ یا بوستانبان . باغبان و آنکه درختان را پیرایش میکند. (ناظم الاطباء). رجوع به بوستان بان و بستان پیرا...
گاوگل بان . [ گ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) چوپان گاو. چراننده ٔ گاو. محافظ و نگهبان گله ٔ گاو.
خاتون بان . (اِخ ) دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد در 12 هزارگزی شمال خاوری نورآباد و 3 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم ...
رنگین بان .[ رَ گیم ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 42هزارگزی جنوب غربی کوهدشت و 42هزارگزی غرب را...
گواره بان . [ گ َ رَ / رِ ](ص مرکب ، اِ مرکب ) گله بان و شبان . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
یخچال بان . [ ی َ ] (ص مرکب ) یخچال وان . آنکه مراقبت و نگهبانی یخچال را بعهده دارد. (یادداشت مؤلف ). یخچالدار. کسی که به بستن آب در زمینه...