اجازه ویرایش برای همه اعضا

بان

نویسه گردانی: BAN
بان ، در گویش کردی ایلامی ، به معنای " بالا " می باشد ، مانند " بانقلان " که معنای دژ بالا است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
بان . (اِخ ) موضعی است در بادیه و در آنجا ستونی است که به عمودالبان معروف است . (از معجم البلدان ).- ذوالبان ؛ ناحیه ایست متعلق به بنی ...
بان . (اِخ ) قریه ای است از قرای مصر. (معجم البلدان ).
بان . (اِخ ) از قرای نیشابور و در جزو دیه های ارغیان است . (از مرآت البلدان ج 1 ص 162). دهی است در نیشابور. (از معجم البلدان ).
بان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان قهره کهریز بخش سربند شهرستان اراک که در 40 هزارگزی شمال خاور آستانه و 2 هزارگزی راه عمومی واقع است . ناحی...
بان لار. (اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 46 هزارگزی جنوب کوهدشت و 46 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ فرعی خرم ...
خله بان . [ خ ُ / خ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) هر یک ازپاروزنان قایق یا کشتی خرد. (یادداشت بخط مؤلف ).
خیل بان . [ خ َ /خ ِ ] (اِ مرکب ) حافظ خیل و اسب . (یادداشت مؤلف ).
رمه بان . [ رَ م َ / م ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) چوبان . شبان . رمه یار. رمیار. رمه بان . گله بان . گله دار : گرگ گیاخوار و گوسفند درنده در رمه ٔ من ...
فلک بان . [ ف َ ل َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) گرداننده ٔ فلک . نگهبان فلک . کنایت از خالق فلک و حضرت باری تعالی : وگر دانی که این کار فلک نیست ...
گره بان . [ گ َرْ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان 3 بخش هرسینی شهرستان کرمانشاه ، واقع در 27000گزی جنوب باختر هرسین و کنار رودخانه ٔ گاماسیاب ....
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۱ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.