اجازه ویرایش برای همه اعضا

طبیعی

نویسه گردانی: ṬBYʽY
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آنولوم (سنسکریت: آنولومَ)
آیوت (سنسکریت: آیوتپَتیکا)
سَهاژ (سنسکریت: سَهاجَ)
ژانگال (سنسکریت: جانگَلا)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
طبیعی . [ طَ عی ی ] ۞ (ع ص نسبی ) منسوب به طبیعت ۞ . غریزی . جبلی . ذاتی . فطری . نهادی . سرشتی . گوهری . گُهری . خِلقی . مقابل ِ صناعی و عم...
طبیعی . [ طَ ] (ص نسبی ) (علم ...) دانشی است که از احوال اجسام طبیعی بحث میکند و موضوع آن جسم است . (از کشف الظنون ). و صاحب کشاف اصطلاحا...
نه طبیعی . [ ن َ طَ ] (ص مرکب )غیرطبیعی . مقابل طبیعی . (فرهنگ فارسی معین ) : هم به کیفیت و هم به کمیت برون آمدن وی نه طبیعی بود. (هدای...
نور طبیعی. نور خورشید و یا نوری که طیف آن (مخصوصاً در بخشی از آن که بوسیلۀ چشم انسان قابل بینائی است) مشابهِ طیف نور خورشید است.
این دو واژه عربی است و پارسی آنها این است: آپراک (سنسکریت: آپراکرْتَ)
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین آنها این است: سَهْجا (سنسکریت: سَهَجا)
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین آنها این است: نیسَرگ (سنسکریت: نیسَرگَ)
از این دو واژه، طبیعی عربی است و پارسی جایگزین آن دو، این است: آواسیک (سنسکریت: آواسییکا)
این دو واژه عربی است و پارسی آنها این است: اِسوادا (سنسکریت: سْوادها)
این دو واژه عربی است و پارسی آنها این است: ویداس آیوت (وید= علم؛ اوستایی + پسوند چیوان (= جمع) سنسکریت «اس»؛ آیوت از سنسکریت: آیوتپَتیکا= طبیعی)
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
امید نوری
۱۳۹۵/۱۱/۰۵
0
0

وقتی کلمه ژانگال!! رو سرچ کنیم به تنها دو نتیجه اونهم همین سایت میرسیم. عزیز دلم این چیزای من درآوردی رو برای چی مینویسی؟ نه تنها ژانگال که بقیه هم همینه


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.