چم
نویسه گردانی:
CM
خم و پیچ و تاب را گویند، چنان که در "هزار چم" به معنی پر پیچ و خم
ای توسن عاطفت! سبکتر چم
وی طایر آرزو! فروتر پر بهار
در زلف تو سیصد هزار خم هست
در هر چم او یوسفی چمیده سنایی
دراین آب و هوا بوی وفا نیست
به چم نرگس باغش حیا نیست وحشی
چرا همی نچمم؟ تا چرا کند تن من
که نیز تا نچمم کار من نگیرد چم رودکی
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
چم ترخان . [ چ َ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر که در 12 هزارگزی جنوب باختری شوشتر و 11 هزارگزی جنو...
چم ترکان . [ چ َ ت ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان نیمور بخش حومه ٔ شهرستان محلات که در 10هزارگزی خاور محلات و 3 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ دلیجان ب...
چم بطان . [ چ َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان که در 22 هزارگزی باختر صحنه و 2 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ کر...
چم خزام . [ چ َ خ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان آب (بلوک عنافجه ) بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 31 هزارگزی شمال اهواز و 17 هزارگزی خاور را...
چم حصار. [ چ َ ح ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 54 هزارگزی شمال باختر نورآباد و 13 هزارگزی باختر راه شوس...
چم حیدر. [ چ َح َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان هویان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد که در 35 هزارگزی باختری ماسور، کنار باختری راه شوسه ٔ خرم آب...
چم حیدر. [ چ َ ح َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 38 هزارگزی جنوب باختر فلاورجان و 5 هزارگزی خاور پل ...
چم خلیل .[ چ َ خ َ ] (اِخ ) رجوع شود به «خلیل آباد» که نام فعلی این آبادی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
چم داود. [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سماق بخش چگنی شهرستان خرم آباد، که در 14 هزارگزی جنوب باختری سراب دره و 12 هزارگزی جنوب راه شوسه...
چم رحیم . [ چ َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سربند پایین بخش سربند شهرستان ارا» که در 30 هزارگزی جنوب باختری آستانه و 30 هزارگزی راه مالرو ع...