اجازه ویرایش برای همه اعضا

چم

نویسه گردانی: CM
خم و پیچ و تاب را گویند، چنان که در "هزار چم" به معنی پر پیچ و خم

ای توسن عاطفت! سبکتر چم
وی طایر آرزو! فروتر پر بهار

در زلف تو سیصد هزار خم هست
در هر چم او یوسفی چمیده سنایی

دراین آب و هوا بوی وفا نیست
به چم نرگس باغش حیا نیست وحشی

چرا همی نچمم؟ تا چرا کند تن من
که نیز تا نچمم کار من نگیرد چم رودکی
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۷ ثانیه
چم زالو. [ چ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از قرای بلوک کام فیروز فارس میباشد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 261).
چم زمان . [ چ َ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 31 هزارگزی باختر الیگودرز و یک هزارگزی خاور راه آهن اراک...
چم زنگی . [ چ َ زَ ] (اِخ ) دهی از بخش زرین آباد شهرستان ایلام که در 6 هزارگزی خاورپهله ، کنار راه مالرو دهلران واقع است . کوهستانی و گرمسیر...
چم زیدون . [ چ َ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیدون بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان که در 36 هزارگزی جنوب باختری بهبهان و 2 هزارگزی جنوب راه شوس...
چم رمضان . [ چ َ رَ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: از مزارع قریه ٔ طایقان قم است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 261).
چم دیوان . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ویسیان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد که در 33 هزارگزی باختر ماسور، کنار باختری راه شوسه ٔ خرم آباد به...
چم رحمان . [ چ َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان صفائیه بخش هندیجان شهرستان خرم آباد که در 2 هزارگزی شمال خاوری هندیجان بر سر راه اتومبیل رو هن...
چم داشتن . [ چ َ ت َ ](مص مرکب ) رونق و معنی و مفهوم داشتن . (از فرهنگ اسدی ذیل لغت چم ). با معنی و بارونق بودن : چه جویی آن ادبی کان ...
چم دالان . [ چ َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان سرله بخش جانکی گرمسیری شهرستان اهواز که در 39 هزارگزی جنوب باغ ملک و 12 هزارگزی خاور راه ا...
چم خدیجه . [ چ َ خ َ ج ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ابوالفارس بخش رامهرمز شهرستان اهواز که در 30 هزارگزی جنوب خاوری رامهرمز و 22 هزار...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.