حشری
نویسه گردانی:
ḤŠRY
حالتی که شخص در آن دچار تحریک جنسی شده و تمایل به سکس پیدا می کند
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
حشری . [ ح َ ] (ع اِ) ترکه و اموال آنکه او را وارثی نباشد.
حشری . [ ح َ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب به حشر،یک تن از سپاه غیر منتظم : آن مردم حشری هزیمت کرد و لشکری چون هزیمت آنان بدید تیز براندن گرف...
از ریشه حَشَرَ به معنی بر انگیخته شده جنسی ،کسی که از شدت تحریک جنسی کنترل رفتار های خود را ندارد
نوعی اسارت بردن مغولان بوده که از فرد اسیر که عموما غیر نظامی بوده برای بیگاری در جنگ و یا به عنوان سپر انسانی در برخی نبردهای سخت استفاده می شده، عمو...
حشری تبریزی . [ ح َ ی ِ ت َ ](اِخ ) محمدامین انصاری تبریزی ساکن عباس آباد اصفهان بود، و چون راتبی که داشت بریده شد، قصیده ای در ستایش حبیب...