می
نویسه گردانی:
MY
نشان زمان حال ساده است که در ساختار شکل های پیوسته به فعل بطور پیشوند بکار می رود و می باید جدا از فعل خود نوشته شود... مانند: می روم و نه بشکل: میروم!
واژه های همانند
۱۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بهشتی می کند، جاری می شود( آکنده از معنویت می کند) زندگی می بخشد، جاودانه می کند
سائه تاس می خلد:
آواز محلی اسپانیائی معنوی توام با عشق که جاری م...
می نمک . [ م َ / م ِ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) در طبرستان حاصل شود و کیفیت تکون وی آن است که به لب های طغارهای شراب جمع شود شبیه نمک و در قعر...
می ینز. [ ی َن ْ ] (اِ) می انز. بارانک و آن نوعی درخت است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بارانک شود.
می گلی . [ م ِ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهمره سرخی بخش مرکزی شهرستان شیراز، واقع در 91هزارگزی جنوب باختر شیراز با 318 تن سکنه . آب آ...
می بوی . [ م َ/ م ِ ] (ص مرکب ) دارای بوی باده . که بوی می دارد.
می زده . [ م َ / م ِ زَ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) مست و مخمور و خمار افتاده از شراب . مخمور. با خمار. (ناظم الأطباء). شراب زده . سخت مست و لایعقل . ...
می خور. [ م َ / م ِ خُوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب مرخم ) به معنی شرابخوار است . (از آنندراج ). میخواره . میخوار. باده گسار : می خوران را شه اگر خواهد...
می خوش . [ م َ / م ِخوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) ترش و شیرین . مُزّ. مُزَّه .ملس . به مزه ٔ شرابی که کمی ترش باشد. نه ترش و نه شیرین . ترش مط...