اجازه ویرایش برای همه اعضا

بیگ

نویسه گردانی: BYG
این واژه در سنسکریت bhaga در پارسی باستان و اوستایی baga در پارتی و پهلوی bag در سغدی بغ baq (بزرگ، آفریدگار، خداوند، سرور، سالار)، در زبان لری bak (بزرگ) و در زبان آذری beyk (بزرگ) می باشد و ترکی نیست. فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
حاجی بیگ . [ ب َ ](اِخ ) (امیر...) پسر امیر حسن بن امیر چوپان و پسر عم شیخ حسن کوچک است . حافظ ابرو در ذیل جامعالتواریخ آرد: «دو پسر دیگر از ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قلیج بیگ . [ ] (اِخ ) خواهرزاده ٔفرحشاد چلبی است که در بغداد کاتب دیوان بود. وی اشعاری به ترکی دارد. رجوع به مجمع الخواص ص 827 شود.
نورعلی بیگ . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه ، در 6 هزارگزی غرب ساوه نزدیک جاده ٔ ساوه به نوبران ، در جلگ...
قازان بیگ . [ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لطف آباد بخش لطف آباد شهرستان دره گز در 36هزارگزی جنوب لطف آباد و سر راه مالرو عمومی بشارت واق...
علی بیگ لر. [ ع َ ب َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق ، بخش قره آغاج شهرستان مراغه . واقع در 30هزارگزی جنوب قره آغاج و 47 هزارگزی ش...
علی بیگ لو. [ ع َ ب َ] (اِخ ) دهی است از دهستان شرفخانه ، بخش شبستر شهرستان تبریز. واقع در 16 هزارگزی باختر شبستر و 3 هزارگزی راه شوسه ٔ صوفیا...
علی بیگ لو. [ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو، بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه . واقع در 21 هزاروپانصدگزی شمال ارومیه ، و 2 هزاروپانصدگزی خ...
علی بیگ لو. [ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد، بخش میاندوآب ، شهرستان مراغه . واقع در 15 هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 8 هزارگز...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۹ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.