اجازه ویرایش برای همه اعضا

بیگ

نویسه گردانی: BYG
این واژه در سنسکریت bhaga در پارسی باستان و اوستایی baga در پارتی و پهلوی bag در سغدی بغ baq (بزرگ، آفریدگار، خداوند، سرور، سالار)، در زبان لری bak (بزرگ) و در زبان آذری beyk (بزرگ) می باشد و ترکی نیست. فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
بیگ . [ ب َ / ب ِ ] (ترکی ، اِ) بگ . بیک (ترکی ، مخفف بیوک = بزرگ ) لقب گونه ای است که در آخر اسم مردان درآید. (یادداشت مؤلف ). || شخص بز...
بیگ لاربیگیان . [ ب َ / ب ِ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) ج ِ بیگلاربیگی . سرداران . امرا و بزرگان . امیران . (غیاث ). بیگلربیگیان . رجوع به بیگلربیگی شود...
بیگ بن . [ بی ب ِ ] (اِخ ) ۞ زنگ برج پارلمان (کاخ وستمینستر) در لندن ، به وزن 13/5 تن که در 1858 م . ریخته شده است . || نام ساعت عظیم...
نام روستایی در نزدیکی شهر ایلخچی
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
شیخ بیگ . [ ش َ ب َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان آتش بیگ بخش سراسکند شهرستان تبریز است و 393 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
علی بیگ . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ، بخش بردسکن ، شهرستان کاشمر. واقع در 30 هزارگزی شمال بردسکن . ناحیه ای است کوهستانی ...
قره بیگ . [ ق َ رَ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور واقع در 2 هزارگزی شمال باختری قدمگاه . موقع جغرافیایی آن دا...
ساطی بیگ . [ ب َ ] (اِخ ) دختر اولجایتو و خواهر ابوسعید ایلخان مغول و پانزدهمین و آخرین تن از ایلخانان مغول در ایران است . وی در 20 رجب 719 ...
سیدی بیگ . [ س َی ْ ی ِ ب ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان اهر. دارای 459 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه . محصول...
« قبلی صفحه ۱ از ۹ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.