 
        
            خان
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḴAN
    
							
    
								
        خان. (در اسلحه). شیارهای موازی دودی در داخل لوله برخی تفنگها و دیگر جنگافزارها که باعث میشود گلوله با چرخش حول محور حرکت خود از لوله خارج شود. خان با ایجاد حرکت چرخشی در گلوله باعث پایداری ژیروسکوپی گلوله و افزایش دقت تیراندازی میشود. درگیری خان با نوارهای پیشران پرتابهها باعث چرخش پرتابه میشود.خان دو نوع چپ گرد و راست گرد دارد. کار افزودن خان به لوله سلاحها یا دیگر لولهها را «خانکِشی» میگویند. پارسی ویکی
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۶۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        محمود بیجنخان (متولد ۱۳۳۷ در آبادان)، زبانشناس ایرانی و استاد و مدیر گروه زبانشناسی دانشگاه تهران است.[۱] او پایهگذار اولین آزمایشگاه مجهز زبانش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        بیاتیون  آصف خان . [ ب َ ن ِ ص ِ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  بلوک  شرقی  شهرستان  دزفول  است  که  260 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  جغرافیائی  ایران  ج 6).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان  ابدال  مکری . [ ن ِ اَ م ُ ] (اِخ )پسر غازی بیک  کرد و غازی  بیک  از اولاد شاهقلی  متیلان  است . چون  علی پاشا از دربار عثمانی  به  بیگلربیگی  تب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان محمد استاجلو. [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اُ ] (اِخ ) نام  یکی  از سرداران  شاه  اسماعیل  صفوی  است  که  در جنگ  چالدران  میمنه ٔ لشکر شاه  اسماعیل  صفوی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ده  غلامحسین خان . [ دِه ْ غ ُ ح ُس َ ] (اِخ ) دهی  است  از بخش  میان کنگی  شهرستان  زابل . واقع در 8هزارگزی  جنوب  باختری  ده  دوست محمد نزدیک  مرزاف...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قلعه  نجفعلی خان . [ ق َ ع َ ن َ ج َ ع َ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  ماهیدشت  پائین  بخش  مرکزی  شهرستان  کرمانشاهان ، واقع در 14هزارگزی  جنوب  خاور...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        رستم خان  شیبانی . [ رُ ت َ ن ِ ش َ ] (اِخ ) یا رستم  شیبانی ، پسر جانی بیگ  سلطان بن  سلطان  ابوالخیرخان . در تذکره ٔموسوم  به  مذکر الاحباب  سه  بیت...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی آباد قاسم خان . [ ع َ دِ س ِ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  ریگان  بخش  فهرج  شهرستان  بم  واقع در 25 هزارگزی  جنوب  خاوری  فهرج  و 3 هزارگزی  شمال...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی آباد قلعه خان . [ ع َ دِ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  عزیزآباد بخش  فهرج  شهرستان  بم  واقع در 22 هزارگزی  جنوب  باختری  فهرج  و 6 هزارگز...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        لدی  محمدامین خان . [ ؟ م ُ ح َم ْ م َ اَ ] (اِخ ) محلی  در شمال  شرقی  قلعه  سبز.