 
        
            خان
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḴAN
    
							
    
								
        خان. (در اسلحه). شیارهای موازی دودی در داخل لوله برخی تفنگها و دیگر جنگافزارها که باعث میشود گلوله با چرخش حول محور حرکت خود از لوله خارج شود. خان با ایجاد حرکت چرخشی در گلوله باعث پایداری ژیروسکوپی گلوله و افزایش دقت تیراندازی میشود. درگیری خان با نوارهای پیشران پرتابهها باعث چرخش پرتابه میشود.خان دو نوع چپ گرد و راست گرد دارد. کار افزودن خان به لوله سلاحها یا دیگر لولهها را «خانکِشی» میگویند. پارسی ویکی
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۶۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        شاه قلی خان وزیر. [ ق ُ ن ِ وَ ] (اِخ ) نام  وزیر احمدشاه  افغانی . مؤلف  مجمل  التواریخ  گلستانه  نویسد: در تاریخ احمد شاه  درانی  و تاریخ  گلشن  مر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سلیمان خان اردلان حاکم کردستان درزمان شاه صفی بود وشهر سنندج را بانام سنه دژ بنیان نهاد.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی آباد مطلب  خان . [ ع َ دِ م ُ طَل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  قهاب صرصر بخش  صیدآباد شهرستان  دامغان  واقع در 8 هزارگزی  خاور صیدآباد و یک...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سلطان ابوسعید (از ۷۱۶ تا ۷۳۶ ه. ق.) از ایلخانان مغول و پسر الجایتو بود که در سن دوازده سالگی به ایلخانی ایران رسید. در بخشی از دوران ایلخانی او امیرچ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کلاته  اسماعیل خان . [ ک َ ت ِ اِ ] (اِخ ) دهی است  از دهستان  مرکزی  بخش  حومه ٔ شهرستان  دره گز محلی  جلگه  و معتدل  است . (از فرهنگ  جغرافیایی  ایر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قلعه  میرزاعلی خان . [ ق َ ع َ ع َ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  حسین آباد بخش  شوش  شهرستان  دزفول ، واقع در 9 هزارگزی  شمال  خاوری  شوش  و کنار خاور...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        قلعه  خدامروت  خان . [ ق َ ع َ خ ُ م ُ رُوْ وَ ] (اِخ ) دهی  است  از بخش  سنجابی  شهرستان  کرمانشاهان ، واقع در 14هزارگزی  شمال  کوزران  و سر راه  فرع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حاجی سیف الدین خان . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) رجوع  به  مجمل  التواریخ  گلستانه  ص  52 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        امامقلی خان  قاجار. [ اِ ق ُ ن ِ ] (اِخ ) حاکم  استرآباد (گرگان ) پس  از سال 1251 هَ . ق . بود. رجوع  به  ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران  و استرآباد رابین...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.