 
        
            حرم
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḤRM
    
							
    
								
        حرم /haram/ معنی ۱. گرداگرد مزار امامان یا اماکن مقدس. ۲. قسمتی از خانۀ اعیان که تحت حمایت مرد بوده است و اهل و عیال وی در آن اقامت داشتند؛ اندرونی؛ حرمسرا. ۳. [مجاز] همسر یا دختران مرد که در اندرونی زندگی میکنند. ۴. [قدیمی، مجاز] کعبه. فرهنگ فارسی عمید مترادف و متضاد ۱. مرقد، ضریح، آرامگاه، بقعه، زیارتگاه، زیارت، مزار ۲. حرمخانه، حرمسرا، شبستان، مشکو ۳. معبد، عبادتگاه، مکان مقدس، کعبه ۴. پناهگاه، مامن، ملجأ،فرزند، اهل و عیال ۵. پردگیان، پرده نشینان ۶. پیرامون، گرداگرد
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        هرم . [ هََ ] (اِخ ) نام  ابوزرعةبن  عمروبن  جریر است . (یادداشت  به  خط مؤلف ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        هرم . [ هََ ] (اِخ )نام  ابوخالد الوالبی  است . (یادداشت  به  خط مؤلف ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        هرم . [ هََ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  هرم  و کاریان  بخش  جویم  شهرستان  لار واقع در 48 هزارگزی  جنوب  باختری  جویم  و دامنه ٔ شمالی  کوه  یاسین ....
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        هرم . [ هُ ] گرمی ،گرمی آتش ، گرمی آفتاب
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        آسیای صغیر. نک هروم. از ساینو ایرانیکا بر گردان مهرداد وحدتی.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        heram این واژه در فرهنگ عربی - فارسی لاروس الهَرَم haram نوشته شده و به معنی کهنسال و نیز نام هر یک از اهرام ثلاثه مصر است. همچنین هَرِم harem به معنی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        هرم  کردن . [ هَِ رَ ک َ دَ ] (مص  مرکب ) هیرم  کردن  زمین : تسطیح  آن  برای  اینکه  آب رو شود یعنی  قسمتهای  مختلف  آن  آبیاری  تواند شد. (یادداشت  ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        هرم  و کاریان . [ هََ م ُ ] (اِخ ) نام  یکی  از دهستانهای  چهارگانه ٔ بخش  جویم  شهرستان  لار که  حدود و مشخصات  آن  به  قرار زیر است : از شمال دهستان...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        هرم سلسله مراتب نیازهای مزلو یا به طور خلاصه هرم مزلو، نظریه آبراهام مزلو نظریه پرداز کلاسیک مدیریت، در مورد نیازهای اساسی انسان است. این نظریه در می...