اجازه ویرایش برای همه اعضا

رینه

نویسه گردانی: RYNH
نام این شهر در گویش مردم آن جا رِینه reyna می باشد که در سنسکریت نیز به همین گویش (reyṇa) و به معنی آب شده یا از میان رفته بوده است (Williams Monier Monier. A Sanskrit-Englishe Distionary. Oxford 1964) و گویای آن است که شاید این شهر یک بار یا بیشتر با گدازه های آتشفشان دماوند ذوب شده و از میان رفته و دوباره ساخته شده است. در برخی کتاب ها نام باستانی آن را ورنه نوشته اند که نادرست است؛ زیرا در زبان پارسی «و» با «ر» جایگزین نمی شود (نگاه کنید به کتاب: دستور زبان فارسی نوشته ی محمد جواد شریعت، چاپ ششم سال 1372 صفحه ی 60)؛ در این کتاب آمده که حرف «و» با این حروف جایگزین می شود: ب (مانند نبشتن به جای نوشتن)، پ (مانند پام به جای وام)، ف (مانند دیفال به جای دیوار)، م (مانند ممیز به جای مویز)، ش (مانند خدیش به جای خدیو). **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
رینه . [ رَ ن َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش لاریجان شهرستان آمل . 1800 تن سکنه دارد. آب آن ازچشمه سار و محصول عمده ٔ آنجا غلات و لبنیات و حبوب ...
رینه خم . [ رُن َ / ن ِ خ ُ ] (اِ مرکب ) رویینه خم . (برهان ). کوس . دمامه . نقاره ٔ بزرگ . (برهان ). رجوع به رویینه خم شود.
رینة. [ رَ ن َ ] (ع اِ) می و شراب . ج ، رَینات . (ناظم الاطباء). می . ج ، رینات . (منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.