گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حصین نویسه گردانی: ḤṢYN حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن ابی قیس انصاری . صحابی بود. زن پدر خود را پس از مرگ پدر بگرفت ، پس آیه ٔ [ و لاتنکحوا مانکح آبائکم ۞ ] درباره ٔ وی آمد. ( الاصابة ج 2 ص 7). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه واژه معنی حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن کوران . از متکلمان جبری (مجبره ) است . (ابن الندیم ). حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ماکولا. رجوع به حسین جرفادقانی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مبارک . رجوع به حسین موصلی و حسین زبیدی و حسین صیرفی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محسن علوی . رجوع به حسین سبزواری شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد. معروف به ابن الفراء مکنی به ابوعلی . از رجال سیاسی قرن چهارم هجری و دهم میلادی است . او راست : «رسل ا... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد غسانی جیانی حافظ فقیه ، ابوعلی . او راست : «ما ائتلف خطه و اختلف لفظه ». (کشف الظنون ج 2 ص 367 چ 1)... حسین حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسحاق مکنی به ابوعلی طیان . محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 284). حسین حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمدبن سلمان شافعی ملقب به صائن الدین از پیروان طریقت شهاب سهروردی شده و خرقه پوشیده چهل بار به حجاز رفت .... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن شریک مکنی به ابوعلی متطبب . متوفی 385 هَ . ق . محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 285). حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالوهاب . رجوع به حسین بارع شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ صفحه ۲۷ از ۱۴۹ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود