گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حصین نویسه گردانی: ḤṢYN حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن ابی قیس انصاری . صحابی بود. زن پدر خود را پس از مرگ پدر بگرفت ، پس آیه ٔ [ و لاتنکحوا مانکح آبائکم ۞ ] درباره ٔ وی آمد. ( الاصابة ج 2 ص 7). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه واژه معنی حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن غنام نجدی . درگذشته ٔ 1225 هَ . ق . او راست : العقدالثمین در اصول الدین و جز آن . (هدیة العارفین ج 1 ص 328). حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن غیاث الدین محمد. او راست : «احیاءالملوک » در تاریخ سیستان که در 1027 هَ . ق . نگاشته است . (ذریعه ج 11 ص 38). حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن غیاث الدین . رجوع به حسین تربتی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن فتحویه . رجوع به حسین ثقفی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن فراء. رجوع به حسین بن محمد شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن فرج اصفهانی بغدادی . ابوعلی معروف به ابن خیاط از محدثان اصفهان بوده است . رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 276 ... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ )ابن فضل اصفهانی . رجوع به راغب و حسین سرخسی شود. حسین حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن فقیه . رجوع به حسین حضرمی شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن فیروزشاه امیر غیاث الدین . رجوع به غیاث الدین سلطان حسین شود. حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن قار یاغدی . رجال شناس فقیه . او راست : «بضاعةالمزجاة» دررجال و شرح روضه ٔ کافی و جز آن . (ذریعه ج 1 ص 113). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ صفحه ۲۵ از ۱۴۹ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود