همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: بوناور bunāvar (کردی: bunavar)***فانکو آدینات 09163657861
مأموری است که بموجب حکم وزارت امور اقتصادی و دارائی از بین مستخدمین رسمی واجد صلاحیت به منظور اعمال نظارت و تأمین هماهنگی لازم در اجرای مقررات مالی و ...
ذی نفوذ. ( ذی + نفوذ ) صاحب نفوذ، دارای تأثیر، قدرتمند.
ذی فنون . [ ف ُ ] (ع ص مرکب ) رجوع به ذوفنون شود.
ذی قیمت . [ م َ ] (ع ص مرکب ) صاحب ارز و بها. ارجمند. بهاور. ارزنده .
ذی مسرت . [ م َ س َرْ رَ ] (ع ص مرکب ) صاحب شادمانی .فرحناک . و در عناوین نویسند: خدمت ذیمسرت فلان ...
ذی پنبه . [ پَم ْ ب َ ] (اِ) صاحب آنندراج گوید: بعضی از شارحین نوشته اند که در ایران وقتی که یاران موافق به باغها میروند و ملاعبه میکنند و...
ذی عزت . [ ع ِزْ زَ ] (ع ص مرکب ) ارجمند. عزیز.
ذی عفت . [ ع ِف ْ ف َ ] (ع ص مرکب ) صاحب عفاف .